دل من
دیدی اندر دل من مهر تو یک دنیا بود
قطره باران نبود بهر تو یک دنیا بود
چه شد از دیده ما چهره ببستی جانا
چو خرمان گذری قهر تو یک دنیا بود
قدر رعنای تو نازم چه خرمان گذری
غرق کرده همه را نهر تو یک دنیا بود
شده ام در غم تو همچو کمان قامت من
بسکه غوغای سر از نهر تو یک دنیا بود
چو صبا می گذرد از نظرت جان من است
به تماشا شدنم بهر تو یک دنیا بود
سبب هجرت تو لیک فنایم خواهد
طوطیایم روان دهر تو یک دنیا بود
دانم آخر فراق تو کشد زاهد را
کو نیازی به تیغ زهر تو یک دنیا بود