غم تو
اگر چه گلشن عمرم غم تو کرده خزان
ولی به پای تو دارم امید و وصل هر آن
اگر چه دست تهیم کوله بار به دوش
امید به دولت عفو تو می رود نگران
به آرزوی کرم پا نهاده ام به رهت
بر این حقیر به ره مانده یار شو جانان
به روح مهر تو من بال گشایم از کلبه
به عشق گلشن تو بسته شد امید گران
ز کسر بندگی ات عذرها به لب دارم
بر آستان جلیل عذر خواه ز تو دگران
ز لطف تو بشد ذره خاک در گفتار
رضا گشوده زبان عذر خواه توست هر آن