دیوان زاهد

مجموعه اشعار رضاقلی علی پور آزاد

دیوان زاهد

مجموعه اشعار رضاقلی علی پور آزاد

ببخشد مگر تاری

ببخشد مگر تاری
زوحل شد از مدارش چو نظر افکند خوش رویت
چو زهره تاله است بر من همیشه قرص گردویت
گشت حیران هر که زین سودا شنید
جان عاشق بسته بر معشوق خوش بویت
دریای عشق را به حقیقت کناره نیست
غرق گشته عاشقان همه در موج گیسویت
یار من گشتی تو چون لطف خداوند یار توست
چون بهار گل بسر شد عمر من با گفتگویت
به چه زیباست جان من گردد فدا بر تار مویت
همچو بلبل پر کشیده روح من دیگر بکویت
وعده دیدار می کرد با تو ای دل بر قیامت
بی وفا عمری بسر کردم به شوق گفتگویت
دست من شد دامن لیلت مرانم از خمت
زانکه آن سوز نوا را می شنیدم از گلویت
بس ز ما شد غیبت آن ماه رویت
از خودی بیگانه گشتم تا شدم بر جستجویت
من ندیدم بهتر از پیمان کویت
بهر آن شد زاهدم مشتاق سویت

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد